نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار زبان و ادبیات عرب، دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم
چکیده
ترجمه یکی از مهمترین ابزار رسانهای است که بشر برای انتقال مفاهیم از زبان مبداء به زبان مقصد، از آن بهره میبرد. یکی از اسلوبهای مهمی که در فهم فحوای متن قرآن کریم مطرح میباشد، تضمین نحوی است. تضمین از احوال لفظ و دارای معانی متفاوتی از جمله اعطای معنای چیزی به چیز دیگر است؛ به بیان دیگر، قرار دادن لفظی به جای لفظ دیگر به سبب اینکه معنای آن را میرساند. این قاعده هم در افعال، هم در اسماء و هم درحروف در گستره زبان و ادبیات عرب مشاهده میشود. تضمین نحوی در فعل این است که فعلی متضمّن معنای فعل دیگری باشد و یک لفظ بر دو معنا دلالت نماید. این نوشتار به روش توصیفی ـ تحلیلی در صدد بررسی واژهشناسی افعالی است که دارای تضمین نحوی بوده و نیز به تطبیق معانی و برابرهای فارسی آن در ترجمههای مکارم و مشکینی میپردازد. نتایج تحقیق نشان میدهد 18 فعل از افعال سوره مبارک بقره دارای تضمین نحوی است که در هیچ یک از ترجمههای مذکور، جز در برخی موارد، به آنها پرداخته نشده و معنای اولیه افعال به ترجمه انتقال داده شده است.
کلیدواژهها
۱ـ مقدمه
قرآن کریم به عنوان کتابی جامع و مانع از همان ابتدای مورد توجه طبقات مختلف جامعه بشری قرار گرفته و هر کسی به تناسب ظرفیت وجودی خویش از آن بهره برده است. در این میان، قشر خاصی از جامعه، از نگرش ظاهری به قرآن گذر کرده و به عمق و باطن قرآن توجه نمودند که در نتیجه آن بسیاری از علوم برای درک بهتر این کتاب آسمانی پدیدار شد که از جمله آن میتوان علم صرف و نحو، علم بلاغت، علم فقه اللغه و علم تفسیر را بر شمرد. یکی از اصطلاحاتی که در شناسایی معنای صحیح کلمات به وجود آمد، تضمین نحوی بود که میتوان آن را به علم بلاغت و مفردات مربوط دانست. تضمین نحوی به عنوان یک اصل در میان دانشمندان پذیرفته شده است، اما با بررسی ترجمههای قرآن کریم ملاحظه میشود که برخی از مترجمان به این اصطلاح وفادار نیستند. این در حالی است که برای انتقال مفهوم و پیام متن از زبان مبداء به زبان مقصد، شناخت و به کارگیری عناصر دستوری و ساختاری زبان مبداء ضروری به نظر میرسد. مقاله حاضر به بحث و بررسی تضمین نحوی پرداخته و افعال سوره بقره را از منظر میزان توجه مترجمان به تضمین نحوی مورد ارزیابی قرار داده است. برای این منظور مطالعه و بررسی ترجمههای آقایان مکارم شیرازی و مشکینی در دستور کار قرار گرفته است که در ردیف ترجمههای محتوایی یا هسته به هسته، معنوی و امین و محتوا به محتوا میباشند. هدف اساسی در این نوع ترجمهها انتقال دادن معنا، محتوا و پیام متن مبدأ و نیز روان بودن و عامه فهم بودن متن مقصد میباشد؛ به عبارت دیگر آنچه در ترجمه معنایی اهمیت دارد، پیام و محتوای متن مبدأ و ساختارهای زبان مقصد است. در این شیوه ترجمه، کوشش مترجم بر آن است تا راهی میانه بین افراط و تفریط برود؛ یعنی نه روش ترجمه تحتاللفظی و نه شیوه آزاد را بپیماید، بلکه سعی میکند تا پیام و هدف اصلی متن را برای مخاطب بیان کند؛ ضمن آنکه تلاش میکند تا خصوصیات لفظی متن اصلی را در قالب جملهای بازسازی کند و به زبان مقصد انتقال دهد. در این نوع ترجمه، ساختارهای خاص زبان مبدأ به ندرت در زبان مقصد نفوذ میکنند. انسجام گفتاری و ترتیب عناصر دستوری به دلیل تعهد این نوع ترجمه به زبان مقصد و ساختارهای آن برقرار است. نهایت آنکه از نظر معنایی معمولاً میان متن مقصد و متن مبدأ تعادل وجود دارد، اما از نظر زبانی به ویژه دقایق و ظرایف لفظی، صرفی، بلاغی و نحوی، تعادل کامل و کافی برقرار نیست.
۱ـ۱ـ بیان مسأله
عدم توجه به ساختار و بافت نحوی و بلاغی قرآن کریم یکی از مشکلات شایع در ترجمههاست که در اغلب ترجمهها به چشم میخورد. تضمین نحوی از جمله سبکهایی است که در ﻣﺤﺎﻓﻞ ﻋﻠﻤﻲ ـ ادﺑﻲ داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﻛﻤﺘﺮ بدان ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد و آﺛﺎر اﻳﻦ ﻏﻔﻠﺖ ﻳﺎ ﻛﻢﺗﻮﺟﻬﻲ در ﺗﺮﺟﻤﻪﻫﺎی ﻗﺮآن ﻛﺮﻳﻢ، ﺑﻪوﻳﮋه ﺗﺮﺟﻤﻪﻫﺎی ﻣﻌﺎﺻﺮ، ﻫﻮﻳﺪاﺳﺖ و ﮔﺎﻫﻲ ﻣﻮﺟﺐ اﺷﺘﺒﺎﻫﺎت آﺷﻜﺎری در ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺷﺪه است. شناخت شاخصهها و سبکهای زبان عربی در ترجمه قرآن کریم یکی از بایستههایی است که یک مترجم بدان نیاز دارد. تضمین نحوی از اسالیبی است که بدون توجه بدان ترجمه از نقص و کاستی مبرا نخواهد بود. بنابراین نگاشته حاضر در پی شناسایی تضمین نحوی در افعال سوره مبارک بقره و ارزیابی ترجمههای مکارم و مشکینی از نظر رعایت اسلوب مذکور میباشد.
۱ـ۲ـ پرسشهای پژوهش
این پژوهش در پی دستیابی به پاسخی مناسب برای پرسشهای زیر میباشد:
۱ـ تضمین نحوی چیست؟
۲ـ آیا در سوره مبارک بقره افعالی وجود دارد که دارای تضمین نحوی باشد؟
۳ـ در ترجمههای مشکینی و مکارم تا چه اندازه به اسلوب تضمین نحوی توجه شده است و آیا مترجمان در به کار بردن معادلهای مناسب برای لفظ مضَّمن موفق بودهاند؟
۱ـ۳ـ پشینه پژوهش
قرآن کریم خود به جهت جایگاه والا و اهمیت بسزا، سبب به وجود آمدن بسیاری از علوم گشته است. از جمله علومی که ارتباطی ناگسستنی با قرآن کریم دارد، علم بلاغت و علم صرف و نحو میباشد. بر همین اساس، بسیاری از دانشمندان و محققان، در زمینه اسلوب و ویژگیهای سبکی قرآن کریم پژوهشهایی را سامان دادهاند. تضمین نحوی یکی از سبکهای پرکاربرد در قرآن میباشد که محققان قدیم و جدید بدان پرداختهاند؛ هر چند احصاء آن آثار در این موجز امکانپذیر نیست، اما برای آشنایی بیشتر به چند نمونه اشاره میشود. در ﻣﻴﺎن ﭘﻴﺸﻴﻨﻴﺎن، ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع را در ﺑﺎﺑﻲ ﺟﺪا ﻣﻄﺮح ﻛﺮد، اﺑﻮاﻟﻔﺘﺢ ﺑﻦ ﺟﻨﻲ (392هـ) اﺳﺖ. وی مینویسد: «اﻳﻦ ﺑﺎﺑﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم آن را ﺳﺎده و ﭘﻴﺶ ﭘﺎ اﻓﺘﺎده ﻣﻲاﻧﮕﺎرﻧﺪ و ﭼﻘﺪر دور از ﺣﻘﻴﻘﺖﻫﺴﺘﻨﺪ!» (ابنجنی، 1429: 2، 91) از جمله کتبی که به صورت مستقل موضوع تضمین نحوی را بررسی کرده است، کتاب التضمین النحوی فی القرآن الکریم تألیف محمدندیم فاضل میباشد و همچنین ﻣﻘﺎﻻﺗﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺑﺤﺚ و ﺑﺮرﺳﯽ این ﻣﻮﺿﻮع ﭘﺮداﺧﺘﻪاﻧﺪ ﮐﻪ از اﯾﻦ ﻧﮕﺎﺷﺘﻪﻫﺎ ﻣﯽﺗﻮان ﻣﻮارد زﯾﺮ را ﺑﺮﺷﻤﺮد: «تضمین نحوی و اقسام آن در قرآن» از محمدهادی زبرجد و بتول علوی که در سال 1393 منتشر شده است. «روشﺷﻨﺎﺳﻲ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺗﻀﻤﻴﻦ ﻧﺤﻮی در ﺑﺮﺧﻲ ﺗﺮﺟﻤﻪﻫﺎی معاصر قرآن» از علی حاجیخانی و توحید پاشایی که در سال 1392 به چاپ رسیده است. «نگاهی به مسأله تضمین کلمات در زبان عربی» از زانوس احمدپاشا که در سال 1388 به طبع رسیده است. با تامل و مداقّه در آثار نگاشتهشده ملاحظه میشود که اثر مستقلی که به معادلیابی تضمین نحوی افعال در یک سوره و در ترجمههایی مشخص بپردازد، یافت نمیشود. بر همین اساس به نظر میرسد موضوع مقاله حاضر به نوعی بدیع و تازه است.
۱ـ۴ـ روش و ابزار پژوهش
روش تحقیق به کار گرفتهشده در پژوهش حاضر، روش توصیفی ـ تحلیلی است. این پژوهش نخست به کشف و بررسی افعالی که در سوره مبارک بقره دارای تضمین نحوی میباشد، اهتمام ورزیده و سپس با رویکرد معادلیابی به برابرهای افعال یادشده در ترجمههای مشکینی و مکارم میپردازد و ضمن ارزیابی و مقایسه دو ترجمه به پیشنهاد ترجمهای بر مبنای تضمین نحوی میپردازد.
2ـ مفهوم شناسی
۲ـ۱ـ تضمین در لغت
تضمین از ریشه "ضمن" است. "ضمن" در لغت به معنای کفالت و متعهد شدن است (ابنمنظور، 1416: 13، 257) تضمین مصدر فعل "ضمّن" از باب تفعیل است. "ضمَّن الشیءَ" یعنی چیزی را در چیزی جای داد؛ مانند اینکه متاعی را در درون ظرفی یا مرده را در قبر جای دهند.(ابنفارس، 1387: 5، 246) ضَمَّنَ: ضَمَّنهُ الشیءَ؛ آن را به او سپرد و او را تاوان داد. (بستانی، 1375: 571)
۲ـ۲ـ تضمین در اصطلاح
نحویان تضمین را با تعریفهای نزدیک به هم معرفی کردهاند. ابنهشام در مغنی اللبیب میگوید: «تضمین عبارت است از این که به لفظی، معنای لفظ دیگر تزریق شود و حکم لفظ دوم را به آن بدهند و بدین صورت لفظ واحد دربردارنده دو معنا گردد.» (ابنهشام، 1979: 2، 897)حسن عباس در النحو الوافی به نقل از برخی نحویان، تضمین را چنین تعریف مینماید: «تضمین آن است که لفظ در اصل در معنای خود به کار رود و به تبع آن مفید معنای مناسب دیگری باشد؛ بدون آنکه آن لفظ استعمال گردد یا در تقدیر گرفته شود.» همچنین وی به نقل از بعضی دیگر می گوید: «تضمین قرار دادن لفظی به جای لفظ دیگر است؛ زیرا دربردارنده معنای لفظ دوم است. تضمین الحاق یک ریشه به ریشه دیگری است از نظر حکم؛ به طوری که معنای ریشه اولی در دومی گنجانده شود و آن دو معنی میتوانند مترادف یا متناسب باشند.» (عباس، 1975: 2، 564)ابوالبقاء عکبری در الکلیّات میگوید: «تضمین اشراب و اعطای معنای فعلی به فعل دیگر است تا با فعل اول همانند فعل دوم برخورد شود؛ به عبارت دیگر تضمین آن است که لفظی بدون ذکر لفظ دیگر، معنایی بیش از استحقاق خود را در بر گیرد.» (عکبری، : 266) سیوطی در کتاب اشباه و نظایر تضمین را اینگونه تعریف میکند: «لفظی به جای لفظ دیگر قرار بگیرد؛ چون در بر دارنده معنای لفظ دوم است.» (سیوطی، 1406: 1، 241) همچنین زرکشی میگوید: «تضمین عبارت است از دادن معنای لفظی به لفظ دیگر.» (زرکشی، بیتا: 338) بر این اساس، تعریف نهایی تضمین چنین است: «تضمین عبارت است از اینکه معنای لفظی در لفظ دیگر گنجانده شود؛ به طوری که علاوه بر در بر داشتن معنای دو لفظ، حکم لفظ دوم را به خود اختصاص دهد.» (فاضل، 1426: 1، 97) مثلاً فعل "رَحُبَ" بنا بر استعمال لغوی، فعلی لازم است؛ مانند این آیه شریف که میفرماید: ﴿وَ ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ﴾ (توبه/25) «و زمین با همه فراخى بر شما تنگ گردید.» اگر گفته شود: «رحبتکم الدار» در این صورت "رَحُبَت" متضمن معنای "وسع" گشته و مثل آن متعدی شده است. (عباس، 1975: 2، 565)
۲ـ۳ـ فواید تضمین نحوی
فراگیرترین و روشنترین فایده بلاغی تضمین، ایجاز و توسّع در معناست که گوینده بلیغ با توسل به آن، بدون اینکه واژهها را به کار برد، به انتقال مفاهیم دست مییابد. ابنهشام گفته است: «گاهی عربها به لفظی معنای لفظی دیگر را میپوشانند و به لفظ اوّل حکم لفظ دوّم را اعطاء میکنند که به آن تضمین میگویند و فایده آن، این است که کلمهای معنای دو کلمه را در آن واحد تأدیه میکند.» وی سپس از زمخشری نقل میکند که گفته است: «آیا نمیبینی که معنای "لاتَعدُ" در آیه شریف ﴿وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنهْم﴾ (کهف/28)؛ "و دو دیدهات را از آنان بر مگیر" را که به معنای "لاتَقتَحِم" است و تضمین آن چنین میشود: "وَلا تَقتَحِم عَیناکَ مُجاوِزَتَینَ إلی غَیرَهم".» (ابنهشام، 1979: 2، 897)
3ـ انواع تضمین نحوی
۳ـ۱ـ تضمین در اسم
ﺗﻀﻤﻴﻦ در اﺳﻢ ﻳﻌﻨﻲ اﻳﻨﻜﻪ در ﻣﻌﻨﺎی ﺣﻘﻴﻘﻲ و وﺿﻌﻲ اﺳﻢ، ﺗﺼﺮف و ﻣﻌﻨﺎی دﻳﮕﺮی ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺟﻤﻠﻪ در آن اﺷﺮاب ﻛﻨﻴﻢ؛ به عبارت دیگر یعنی اسمی، معنای اسم دیگر را در بر گرفته و معنای هر دو را افاده کند. (نجفی، 1386: 47) مانند ﴿أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلىَ نِسَائکُم﴾ (بقره/187) که در آن، ﻛﻠﻤﻪ "اﻟﺮﻓﺚ" که در ﻛﻬﻦﺗﺮﻳﻦ ﻟﻐﺖﻧﺎﻣﻪ ﻋﺮب ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی "ﺟﻤﺎع" آﻣﺪه اﺳﺖ، (فراهیدی، 1375: 1، 695) در اﻳﻦ آﻳﻪ ﺑﺎ ﺣﺮف "اﻟﻲ" همراه شده اﺳﺖ؛ ﺣﺎل آنکه در اﺻﻞ ﺑﺎ ﺣﺮف "ﺑﺎء" ﻣﻲآﻳﺪ. از اﻳﻦ رو ﻣﺘﻀﻤﻦ ﻣﻌﻨﺎی اﻓﻀﺎء ﻛﻪ در ﻟﻐﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺧﻠﻮت ﻛﺮدن ﺑﺎ دﻳﮕﺮی است ﻛﻪ در اﻳﻨﺠﺎ ﺧﻠﻮت ﻣﺮد ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ اﺳﺖ. (طبرسی، 1377: 1، 105) ﺑﺮﺧﻲ دیگر از ﻟﻐﻮﻳﺎن ﻧﻴﺰ ﺑﺮ آﻧﻨﺪ ﻛﻪ "اﻓﻀﺎء" اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮد ﺑﺎ زن ﺧﻠﻮت ﻛﻨﺪ؛ ﺧﻮاه ﺑﺎ او در آﻣﻴﺰد، ﺧﻮاه ﻧﻴﺎﻣﻴﺰد. (طریحی، 1375: 331) ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺧﺎﻟﻲ و رﻫﺎ ﺑﻮدن از ﻗﻴﺪ اﺳﺖ. ﻟﺬا ﻣﺘﻌﺪی ﺑﻪ "اﻟﻲ" ﺷﺪه اﺳﺖ. (مصطفوی، 1368: 111) ﻣﺎﻧﻨﺪ آﻳﻪ ﴿وَ قَدْ أَفْضىَ بَعْضُکُمْ إِلىَ بَعْض﴾ (ﻧﺴﺎء/21) «درحالى که شما با یکدیگر تماس و آمیزش کامل داشتهاید». "رﻓﺚ" سخنی است متضمن چیزی که ذکر آن قبیح است؛ به همین سبب با حرف جر "اﻟﻲ" به کار رفته است و "اﻓﻀﺎء" بدان جهت با حرف جر "اﻟﻲ" متعدی میشود که به معنای انضمام و تماس است. (جوادی، 1389: 9، 448)
۳ـ۲ـ تضمین در فعل
تضمین افعال جایی است که فعلی متضمن معنای فعل دیگری باشد؛ یعنی معنای دو فعل در آن باشد؛ مانند فعلی که با حرفی متعدی شود، در حالی که عادتاً با آن متعدی نمیشود. بنابراین، لازم است یا خود فعل تأویل شود یا آن حرف به حرفی تأویل شود که عادتاً تعدیه با آن انجام میشود. (نجفی، 1386: 46) مانند: ﴿عَیْنًا یَشْرَبُ بهِا عِبَادُ الله﴾ (انسان/۶) که در اینجا "یشرب" با حرف جر "باء" متعدی شده است؛ در حالی که ﻓﻌﻞ "ﻳﺸﺮب" ﻳﻌﻨﻲ ﻧﻮﺷﻴﺪن، ﻣﺘﻀﻤﻦ ﻣﻌﻨﺎی "ﻳﺮوی" ﻳﻌﻨﻲ ﺳﻴﺮاب ﺷﺪن اﺳﺖ؛ لذا "ﻳﺸﺮب" ﺑﺎ ﺣﺮف "ﺑﺎء" ﻣﺘﻌﺪی ﻧﻤﻲﺷﻮد. ﭘﺲ آﻳﻪ در ﺻﺪد ﺑﻴﺎن اﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﺒﺎد اﷲ ﻫﻢ ﻣﻲﻧﻮﺷﻨﺪ و ﻫﻢ ﺳﻴﺮاب ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ.
3ـ۳ـ تضمین در حرف
تضمین در حروف به این معناست که حرفی، معنای حقیقی و مجازی را با هم داشته باشد. در اینکه آﻳﺎ در ﺣﺮف ﻫﻢ ﺗﻀﻤﻴﻦ ﺻﻮرت ﻣﻲﮔﻴﺮد، اﺧﺘﻼف اﺳﺖ و ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺮﺧﻲ ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه اﻳﻦ را ﺑﺎ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻨﻲ ﻳﻚ ﺣﺮف ﺑﺎ ﺣﺮف دﻳﮕﺮ ﻳﻜﺴﺎن ﺑﺪاﻧﻨﺪ. (نجفی، 1386: 72) مانند: ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلىَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَا رَیْبَ فِیهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِیثًا﴾ (نساء/87) تضمین در این آیه مربوط به عبارات "إِلىَ یَوْمِ الْقِیَامَهِ" است که "الى" در معنى "فى" به کار رفته است؛ یعنى همه شما را در روز قیامت جمع میسازد.
4ـ تضمین در افعال سوره مبارک بقره
۴ـ۱ـ ﴿الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُون﴾ (بقره/3)
مکارم: (پرهیزکاران) کسانى هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است]، ایمان مىآورند و نماز را بر پا مىدارند و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى دادهایم، انفاق مىکنند.
مشکینی: آنها که به غیب ایمان دارند (به امور پنهان از حواس مانند خدا، وحى، فرشتگان و معاد) و نماز را بر پا مىکنند (خضوع در برابر حق دارند) و از آنچه به آنها روزى دادهایم، انفاق مىنمایند.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به لفظ "یُؤْمِنُونَ" مربوط میباشد. عبدالسلام میگوید: «تضمین فعل "آمن" یعنی به غیب اقرار میکنند برای افاده معنای تصدیق به قلب و اقرار به زبان؛ مثل آیه شریف ﴿ءَامَنُواْ بِالله﴾ (نساء/39) که به معنای تصدیق وحدانیت الله تعالی و اقرار بدان است.» (هارون، بیتا: 56) با این توصیف این آیه شریف چنین معنا میشود:
کسانى هستند که به غیب اقرار یا اعتراف میکنند (تصدیق وحدانیت الله تعالی و اقرار بدان) و نماز را بر پا مىدارند و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى دادهایم، انفاق مىکنند.
با بررسی ترجمهها مشاهده میشود که آقایان مکارم و مشکینی هیچکدام معنای تضمینی را رعایت نکردهاند.
4ـ2ـ ﴿وَ إِذَا لَقُواْ الَّذِینَ ءَامَنُواْ قَالُواْ ءَامَنَّا وَ إِذَا خَلَوْاْ إِلىَ شَیَاطِینِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نحْنُ مُسْتهَزِءُون﴾(بقره/14)
مکارم: و هنگامى که افراد باایمان را ملاقات مىکنند و مىگویند: «ما ایمان آوردهایم!» (ولى) هنگامى که با شیطانهاى خود خلوت مىکنند، مىگویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره مىکنیم!»
مشکینی: و چون با کسانى که ایمان آوردهاند دیدار کنند، گویند: ما ایمان آوردیم و هنگامى که با شیطانهاى خود (یاران سرکش خود) خلوت کنند، گویند: بىتردید ما با شماییم؛ جز این نیست که ما (آنها را با اظهار ایمان) مسخره مىکنیم.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه مربوط است به عبارت: "خَلَوْاْ". شوکانی معتقد است که فعل "خلا" با حرف جر "باء" متعدی میگردد و چون با حرف جر "إلى" متعدی شده است، متضمن معنای "إنصَرِفُوا"، "ذَهَبوا" یا "اِصغَوا" است. (شوکانی، 1414: 1، 52) که چنین معنا میشود: «و هنگامى که به سوى دوستان گمراه خود میروند، میگویند ...»
آقایان مکارم و مشکینی هر دو واژه "خَلَوْاْ" را به معنای خلوت کردن معنا کردهاند که موجب از بین رفتن معنای تضمینی شده است و بهتر بود آن را "رفتن" ترجمه میکردند.
۴ـ3ـ﴿وَاتَّقُواْ یَوْمًا لَّا تجَزِى نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیْئا﴾(بقره/48)
مکارم: و از آن روز بترسید که کسى مجازات دیگرى را نمىپذیرد.
مشکینی: و از روزى پروا کنید که هیچکس از کسى حقّى را ادا و حاجتى را روا و عذابى را دفع نمىکند.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه مربوط است به عبارت "لایَجْزِی"، که هم به معناى "جزا و کیفر و پاداش" است و هم به معناى "کفایت و تکفّل" که در اینجا مراد معناى دوّم است. (زمخشری، بیتا: 1، 67) بنابراین ترجمه آن چنین میشود: «و بترسید از روزى که هیچکس دیگرى را کفایت نمىکند و کیفر اعمالش را تحمّل نمىکند.»
ترجمه آقای مکارم تا حدودی تضمین را رعایت نموده است، اما در ترجمه آقای مشکینی تضمین به صورت واضح بیان نشده و سعی شده است که با چندین عنوان معنا را تفهیم کند.
۴ـ۴ـ ﴿وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ ءَامَنُواْ قَالُواْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلىَ بَعْضٍ قَالُواْ أَتحُدِّثُونهُم بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُم بِهِ عِندَ رَبِّکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُون﴾ (بقره/76)
مکارم: و هنگامى که مؤمنان را ملاقات کنند، مىگویند: «ایمان آوردهایم.» ولى هنگامى که با یکدیگر خلوت مىکنند، (بعضى به بعضى دیگر اعتراض کرده) مىگویند: «چرا مطالبى را که خداوند (درباره صفات پیامبر اسلام) براى شما بیان کرد، به مسلمانان بازگو مىکنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه خدا، بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آیا نمىفهمید؟!
مشکینی: و چون کسانى را که ایمان آوردهاند ملاقات کنند، مىگویند: ما ایمان آوردیم و وقتى با یکدیگر خلوت مىکنند، (به یکدیگر) مىگویند: چرا (از آیات تورات) آنچه را که خدا (علمش را) بر شما گشوده (مانند آیاتى که صفات پیامبر اسلام و صدق او را بیان مىکند) به مسلمانها بازگو مىکنید تا با همین حکم نزد پروردگارتان با شما محاجّه کنند (و پیروز شوند)؟ آیا نمىاندیشید؟
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به فعل "خلا" مربوط است. ابوحیان معتقد است که فعل "خلا" با حرف جر "الی" متعدی میگردد و چون با حرف جر "إلى" متعدی شده است، متضمن معنای "انضوی و استکان" به معنای "تسلیم شدن و زیر بار رفتن" است؛ به خاطر اینکه تضمین افعال نسبت به تضمین حروف اولی است. (اندلسی، 1420: 1، 273) لذا چنین معنا میشود: «این یهودیان هنگامى که مؤمنان را ملاقات مىکنند، مىگویند: «ما هم ایمان آوردهایم»، ولى هنگامى که به سوى یکدیگر مىروند و بعضى در برابر بعضى دیگر تسلیم میشوند و زیر بار سخنان آنها میروند، مىگویند: «چرا حقایقى را که خداوند در تورات (درباره پیامبرى محمّد و اوصاف و مشخّصات او) براى شما فاش کرده به مسلمانان بازگو مىکنید تا آنها بتوانند در پیشگاه خداوند علیه شما به آن اخبار استناد کنند؟ آیا عقل خود را به کار نمىبندید؟
ملاحظه میشود که در تراجم مذکور فعل "خلا" به معنای خلوت کردن ترجمه شده است؛ در حالی که معنای تضمینی همان تسلیم شدن و زیر بار رفتن است.
۴ـ۵ـ ﴿وَ لَقَدْ ءَاتَیْنَا مُوسىَ الْکِتَابَ وَ قَفَّیْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُل﴾ (بقره/87)
مکارم: ما به موسى کتاب (تورات) دادیم و بعد از او پیامبرانى پشت سر هم فرستادیم.
مشکینی: و تحقیقاً ما به موسى کتاب (آسمانى) دادیم و پس از او فرستادگانى را پشت سر هم فرستادیم.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به عبارت "قَفَّیْنَا" مربوط است که در اینجا متضمن معنای "جئنا؛ آوردهایم" میباشد؛ یعنی «و جئنا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُل یقفو بعضهم بعضأ» (شبر، 1407: 1، 120) بنابراین، این آیه شریف چنین معنا میشود: «ما از پى او پیامبران بسیاری را پشت سر هم آوردهایم.»
هر دو مترجم محترم به جای لفظ "آوردهایم" از لفظ "فرستادیم" در ترجمه استفاده کردهاند. لذا معنای تضمینی را لحاظ نکردهاند.
4ـ6ـ ﴿أَوَ کُلَّمَا عَاهَدُواْ عَهْدًا نَّبَذَهُ فَرِیقٌ مِّنْهُم بَلْ أَکْثرُهُمْ لَا یُؤْمِنُون﴾ (بقره /100)
مکارم: و آیا چنین نیست که هر بار آنها [یهود] پیمانى (با خدا و پیامبر) بستند، جمعى آن را دور افکندند (و مخالفت کردند.) آرى، بیشتر آنان ایمان نمىآورند.
مشکینی: و چرا (چنین است که) هر زمان معاهدهاى (با خدا و پیامبرانش) بستند، گروهى از آنها، آن را شکستند؟! (اینها نه تنها عهد مىشکنند)، بلکه بیشترشان ایمان نمىآورند.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به عبارت "عَاهَدُوا" مربوط است. آلوسی (آلوسی، بیتا: 2، 235) و عکبری (عکبری، 1419: 1، 30) میگویند: معنای تضمینی "عَاهَدُواْ"، عبارت "أعطوا؛ عطایشان کنند یا چیزى داده شوند" است که بر این اساس چنین معنا میشود: «آیا هر بار که پیمانى داده شوند (یا عطایشان کنند)، مگر چنین نیست که یک دسته از اینها پیمان را ندیده انگاشته و به آن عمل نمىکنند؟ بلکه بیشترشان ایمان نمىآورند.»
هر دو مترجم محترم به جای لفظ داده شوند یا عطایشان کنند، از لفظ بستند در ترجمه استفاده کردهاند. لذا معنای تضمینی را به درستی لحاظ نکردهاند.
۴ـ۷ـ﴿وَ اللَّهُ یخَتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ﴾ (بقره/105)
مکارم: در حالى که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد، اختصاص مىدهد.
مشکینی: در حالى که خداوند هر کس را بخواهد، مخصوص رحمت خود مىکند.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به عبارت: "یخَتَصُّ بِرَحْمَتِهِ" مربوط است. ممکن است فعل "یخَتَصُ" لازم باشد و متضمن معنای "ینفرد" باشد یا اینکه متعدی باشد و متضمن معنای "یُفرد؛ برگزیدن و انتخاب کردن" باشد. (اندلسی، 1420: 1، 340) که در این صورت چنین معنا میشود: «خداوند تعالى هر که را بخواهد به رحمت خود اختصاص مىدهد و براى نبوت اختیار مىکند و بر میگزیند.»
هر دو مترجم معنای تضمینی را لحاظ نکردهاند؛ زیرا در ترجمه لفظ "یخَتَصُّ" معنای دیگری را به کار نبردهاند.
۴ـ۸ـ ﴿وَ مَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتىِ کُنتَ عَلَیهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن یَنقَلِبُ عَلىَ عَقِبَیْه﴾ (بقره/143)
مکارم: و ما، آن قبلهاى را که قبلاً بر آن بودى، تنها براى این قرار دادیم که افرادى که از پیامبر پیروى مىکنند، از آنها که به جاهلیت باز مىگردند، مشخص شوند.
مشکینی: و ما قبلهاى را که بر آن بودى (بیت المقدس را) قرار نداده بودیم؛ جز براى آنکه کسى را که پیروى از این پیامبر مىکند، از کسى که به عقب باز مىگردد (و در قبله سابق باقى مىماند)، بازشناسیم (علم ازلى ما منطبق به معلوم خارجى شود.)
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به عبارت "لِنَعْلَمَ" مربوط است. آلوسی در این مورد میگوید: «لفظ "علم" مضمّن معنای "تمییز" است.» (آلوسی، بیتا: 2، 6) مقصود از اینکه فرموده است «تا اینکه ما بدانیم» همان امتحان و آزمایش است و چون آزمایش اغلب سبب علم میشود، در اینجا مسبب یعنى علم را به جاى سبب یعنى آزمایش قرار داده و این نحو استعمال در کلام عرب بسیار دیده میشود. (ابو الفتوح، 1408: 2، 204) پس چنین معنا میشود: «ما قبلهاى را که بر آن بودى، تغییر ندادیم؛ مگر براى اینکه بیازماییم و جدا سازیم گروهى را که از پیغمبر خدا پیروى مىکنند، از آنان که عقبگرد کنند و به مخالفت با او برخیزند.»
در تراجم هر دو مترجم لفظ تضمینی استعمال نشده است.
۴ـ۹ـ ﴿وَ لِکُلِّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَیرْاتِ أَیْنَ مَا تَکُونُواْ یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعًا إِنَّ اللَّهَ عَلىَ کُلِّ شَىءٍ قَدِیر﴾ (بقره/148)
مکارم: هر طایفهاى قبلهاى دارد که خداوند آن را تعیین کرده است (بنابراین، زیاد درباره قبله گفتگو نکنید! و به جاى آن،) در نیکىها و اعمال خیر بر یکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید، خداوند همه شما را (براى پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز) حاضر مىکند؛ زیرا او بر هر کارى تواناست.
مشکینی: و براى هر گروهى قبلهاى است که (روى خود) بدان سوى مىگردانند (یهود به بیت المقدس، نصارى به مشرق، مسلمین به کعبه) پس (در آن نزاع نکنید و) به سوى کارهاى خیر سبقت جویید. هر جا که باشید، خداوند همه شما را (به صحنه محشر) خواهد آورد (تا جزاى عمل دهد). همانا خداوند بر همه چیز تواناست.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به عبارت "فَاسْتَبِقُواْ" مربوط است که امر در "اسْتَبِقُوا" امر ارشادى است، نه مولوى؛ یعنى به حکم عقل بر انسان لازم است به خیرات بشتابد هر قدر که می تواند. (طیب، 1378: 2، 243) سبقت در کار خیر، ارزش آن را افزایش مىدهد. در قرآن واژههاى "سارِعُوا"، "سابِقُوا" وَ "اسْتَبِقُوا" در مورد کار خیر به کار رفته است. بنابراین این آیه چنین معنا میشود: «در انجام دادن أعمال نیک و طاعات و عبادات مبادرت و تعجیل کنید.»
آقایان مکارم و مشکینی برای لفظ "فَاسْتَبِقُواْ" معنای سبقت جویید را به کار بردهاند؛ در حالی که به حکم آنچه که بیان شد، معنای دیگری نیز دارد و آن سرعت گرفتن، شتاب نمودن و پیشقدم بودن میباشد.
۴ـ۱۰ـ ﴿کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاص﴾ (بقره /178)
مکارم: حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است.
مشکینی: بر شما درباره کشتهشدگان (به عمد، حکم) قصاص نوشته و مقرر شده.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به عبارت "کُتِبَ" مربوط است که تضمین آن به معنای فرض و واجب بودن است. (هارون، بیتا: 57) که چنین معنا میشود: «حکم قصاص درباره کشته شدگان بر شما فرض و واجب گردید.»
آقای مکارم تضمین را رعایت ننموده است، اما آقای مشکینی هر دو معنا یعنی هم نوشتن و هم فرض بودن را در ترجمه لحاظ کردهاند.
۴ـ۱۱ـ ﴿وَ لِتُکَبرِّواْ اللَّهَ عَلىَ مَا هَدَاکُمْ﴾ (بقره/185)
مکارم: و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید.
مشکینی: و خدا را به پاس آنکه شما را هدایت نموده، تکبیر گویید و بزرگ شمارید.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به عبارت "لِتُکَبرِّواْ" مربوط است. فعل "کبّر" به وسیله حرف جر "علی" متعدی میشود، لیکن متضمن معنای حمد و سپاس میگردد. (زمخشری، بیتا: 1، 337) "تکبروا" به معنای "تعظموا" است. تعظیم و بزرگداشت الله تعالی به وسیله حمد و ثنای اوست و این به خاطر هدایتی است که در حق بندگان روا داشته است. (عمادی، بیتا: 1، 200) لذا این چنین معنا می شود: «و خداوند را به خاطر نعمت هدایتى که به شما عطا فرموده، حمد و ثنا گویید.»
هیچکدام از مترجمها معنای حمد و سپاس را به کار نبستهاند.
۴ـ۱۲ـ ﴿فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ الحْج﴾ (بقره/197)
مکارم: کسانى که (با بستن احرام و شروع به مناسک حج،) حج را بر خود فرض کردهاند.
مشکینی: پس کسى که در این ماهها حج را (به واسطه بستن احرام، بر خود) واجب ساخت.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به عبارت "فَرَضَ فِیهِنَّ" مربوط است. استعمال "فِیهِنَّ" به خاطر آن است که لازمه به جا آوردن حج تنها در ماههای معینی نزد مردم که همان شوال، ذیالقعده وذىالحجه است، باشد. همچنان که ابنعباس میگوید: «اگر در غیر این ماهها باشد، آوردن این لفظ خالی از فایده میبود.» (آلوسی، بیتا: 1، 482) بنابراین چنین معنا میشود: «حج در ماههایى معلوم و مشخص است، پس هر کس که در آن ماهها فریضه حج مىگزارد ...»
آقای مشکینی در ترجمه لفظ "فِیهِنَّ" معنای تضمینی را رعایت نمودهاند، اما آقای مکارم تضمین را رعایت ننموده است.
۴ـ۱۳ـ ﴿وَ إِن تخُالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾ (بقره/220)
مکارم: و اگر زندگى خود را با زندگى آنان بیامیزید، (مانعى ندارد) آن ها برادر (دینى) شما هستند. (و همچون یک برادر با آن ها رفتار کنید!) خداوند، مفسدان را از مصلحان، بازمىشناسد. و اگر خدا بخواهد، شما را به زحمت مىاندازد (و دستور مىدهد در عین سرپرستى یتیمان، زندگى و اموال آن ها را به کلى از اموال خود، جدا سازید ولى خداوند چنین نمىکند)؛ زیرا او توانا و حکیم است.
مشکینی: [آرى، تا] درباره [آنچه به صلاح] دنیا و آخرت [است] بیندیشید. و از تو درباره یتیمان مىپرسند، بگو: اصلاح امور آنان بهتر است و اگر با آنان معاشرت کنید و امورتان را با امورشان بیامیزید [کارى خداپسندانه است] آنان برادر دینى شما هستند و خدا افسادگر [در امور یتیم] را از اصلاحگر بازمىشناسد. و اگر خدا مىخواست شما را [در تکلیف و مسئولیت نسبت به مال و جان یتیم] به زحمت مىانداخت؛ مسلماً خدا تواناى شکستناپذیر و حکیم است.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به ﻓﻌﻞ "یَعْلَمُ" مربوط است که ﺑﺎ حرف "ﻣﻦ" آﻣﺪه و ﻣﺘﻌﺪی ﺷﺪه است. بنابراین ﻓﻌﻞ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﻣﻌﻨﺎی ﻓﻌﻞ "ﻳﻤﻴﺰ" یعنی "ﺟﺪا ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ" است. (صافی، 1998: ۱، 456) لذا این آیه شریف چنین معنا میشود: «ﺧﺪاوﻧﺪ شخص مفسد را از شخص مصلح ﻣﻌﻠﻮم و ﺟﺪا ﻣﻲﻛﻨﺪ.»
با مشاهده تراجم ملاحظه میشود که ﻣﻌﻨﺎی ﻓﻌﻞ ﻣﺘﻀﻤﻦ که همان "ﻳﻤﻴﺰ" است، در هیچکدام از ترجمهها اعمال نشده است.
۴ـ۱۴ـ ﴿لِّلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِن نِّسَائهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشهُرٍ فَإِن فَاءُو فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم﴾ (بقره/226)
مکارم: کسانى که زنان خود را "ایلاء" مىنمایند [سوگند یاد مىکنند که با آنها، آمیزش جنسى ننمایند،] حق دارند چهار ماه انتظار بکشند. (و در ضمن این چهار ماه، وضع خود را با همسر خویش، از نظر ادامه زندگى یا طلاق، روشن سازند.) اگر (در این فرصت،) بازگشت کنند، (چیزى بر آنها نیست؛ زیرا) خداوند، آمرزنده و مهربان است.
مشکینی: براى کسانى که براى دورى از زنان خود (به قصد آزار آنها) سوگند یاد مىکنند (که بیش از چهار ماه با آنها آمیزش جنسى نکنند)، چهار ماه مهلت است. پس اگر بازگشتند (و کفاره دادند و همبستر شدند)، همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است. (این سوگند گرچه بر امر حرام و خود نیز حرام است؛ لکن منعقد مىشود و باطل کردن و دادن کفاره واجب مىگردد.)
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به عبارت "یُؤْلُونَ مِن نِّسَائهِمْ" مربوط است. فعل "یُؤْلُونَ" با حرف جر "من" متعدی گردیده و متضمن و در بردارنده معنای "ابتعد" است و منظور از سوگند این افراد این است که از مباشرت با زنان خود دوری کنند. (جوادی، 1389: 11، 231) که چنین معنا میشود: «کسانى که سوگند یاد مىکنند از مباشرت با همسران خود دورى گزینند ...»
آقای مکارم در ترجمه معنای تضمینی را در داخل کروشه بیان کردهاند که چندان مناسب نیست، اما آقای مشکینی تضمین را در این مورد رعایت نموده است.
۴ـ۱۵ـ ﴿وَ لَا تَعْزِمُواْ عُقْدَةَ النِّکَاحِ حَتىَ یَبْلُغَ الْکِتَابُ أَجَلَهُ﴾ (بقره/235)
مکارم: اقدام به ازدواج ننمایید تا عدّه آنها سر آید.
مشکینی: و هرگز تصمیم بستن عقد زوجیت نگیرید تا عدّه مقرر به پایان رسد.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به عبارت "تَعْزِمُواْ" مربوط است. لفظ "عزم" در اصل متعدی به حرف جر "علی" است، لیکن در این آیه شریف معنای "نوی؛ نیت، قصد" یا "اوجب" را تضمین نموده است و به همین علت متعدی بنفسه گردیده است. (فاضل، 1426: 1، 478) در واقع نهى از انجام عقد ازدواج به صورت مؤکد است؛ یعنى حتى نیت چنین کارى را در زمان عدّه نکنید. (طبرسی، 1377: 1، 130) لذا چنین معنا میشود: «قصد و نیت ازدواج ننمایید تا عده آنها به سر آید.»
در تراجم مذکور هیچ ذکری از قصد و نیت نشده است، بلکه عیناً عمل ازدواج را استعمال نمودهاند.
4ـ16ـ ﴿ألَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیَارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْیَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلىَ النَّاسِ وَ لَکِنَّ أَکْثرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُون﴾ (بقره/243)
مکارم: آیا ندیدى جمعیتى را که از ترس مرگ، از خانههاى خود فرار کردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (که به بهانه بیمارى طاعون، از شرکت در میدان جهاد خوددارى نمودند). خداوند به آنها گفت: بمیرید! (و به همان بیمارى که آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آنها را زنده کرد (و ماجراى زندگى آنها را درس عبرتى براى آیندگان قرار داد.) خداوند نسبت به بندگان خود احسان مىکند، ولى بیشتر مردم، شکر (او را) به جا نمىآورند.
مشکینی: آیا (به دیده عبرت) ننگریستى به کسانى که از خانههاى خود در حالى که هزاران نفر بودند، از بیم مرگ (و براى فرار ازجهاد) بیرون آمدند. پس خداوند به آنها گفت: «تن به مرگ بسپارید» آنگاه آنان را زنده ساخت. آرى، خداوند نسبت به مردم صاحب بخشش است، ولى بیشتر مردم سپاسگزارى نمىکنند.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به عبارت "ألَمْ تَرَ" مربوط است. کلمه "رؤیت" که مصدر فعل "ترى" است و به معناى دیدن است، در اینجا به معناى دیدن نیامده، بلکه به معناى علم آمده است و لذا فعل "رأی" اگر به معنای دیدن با چشم باشد، متعدی به یک مفعول است، اما گر به معنای دیدن قلبی باشد، متعدی به دو مفعول است. (طباطبایی، 1374: ۲، 422) پس چنین معنا میشود: «آیا ندانستی و نشنیدی داستان آنان که هزاران نفر بودند و از بیم مرگ، از دیار خویش بیرون شدند که خدا به ایشان گفت بمیرید، آنگاه زندهشان کرد؛ که خدا بر مردم کریم است، ولى بیشتر مردم سپاسگزارى نمىکنند.
با مشاهده تراجم ملاحظه میشود که ﻣﻌﻨﺎی ﻣﺘﻀﻤﻦ ﻓﻌﻞ "ترى" در هیچکدام از ترجمهها اعمال نشده است.
۴ـ۱۷ـ ﴿قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْک﴾ (بقره/260)
مکارم: فرمود: در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)!
مشکینی: گفت: پس چهار (نوع) پرنده بگیر و آنها را به خود نزدیک گردان (تا علائم جسمى آنها را به دقت ببینى) و ریز ریز (و مخلوط به هم) کن.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در اینجا در عبارت "فَصُرْهُنَّ" است. در این آیه شریف فعل "صرهن" به معنای "قطع" یعنی همان قطعه قطعه کردن است و اگر با حرف جر "الی" متعدی به مفعول دوم شود، دلیل بر آن نیست که به معناى "متمایل کردن" باشد، بلکه براى این است که کلمه نامبرده علاوه بر معناى "قطع کردنر متضمن معناى "أمال؛ به طرف خودکشیدن و متمایل کردن" نیز میباشد. این تضمین بیان میکند که حضرت ابراهیم (علیه السلام) آن چهار حیوان را به خود عادت داد تا پس از زنده شدن، هنگامی که آنها را به سوی خویش فرا میخواند، با او مأنوس باشند و به سوی وی گرایش پیدا کنند. (جوادی، 1389: 12، 38) لذا چنین معنا میشود: «پس چهار نوع از مرغان را بگیر و آنها را به سوى خود متمایل کن و آنها را قطعه قطعه کن.»
هیچکدام از ترجمههای مذکور معنای تضمینی را رعایت نکرده است.
۴ـ۱۸ـ ﴿وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةِ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَأتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَینِ فَإِن لَّمْ یُصِبهْا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیر﴾ (بقره/265)
مکارم: و (کار) کسانى که اموال خود را براى خشنودى خدا و تثبیت (ملکات انسانى در) روح خود انفاق مىکنند، همچون باغى است که در نقطه بلندى باشد و بارانهاى درشت به آن برسد (و از هواى آزاد و نور آفتاب، به حد کافى بهره گیرد) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و باطراوت است) و خداوند به آنچه انجام مىدهید، بیناست.
مشکینی: و مثل (انفاقات) کسانى که اموالشان را براى طلب خشنودى خدا و استوارسازى روحشان (در ایمان و عمل) انفاق مىکنند، مثل باغى است در جایى مرتفع که باران تندى بدان رسیده، پس میوه خود را دوچندان داده باشد. پس اگر باران تندى نرسیده، باران نرمى رسیده (و بىگیاه نمانده است) و خداوند به آنچه عمل مىکنید، بیناست.
تحلیل و ترجمه پیشنهادی
تضمین در این آیه به عبارت "وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ" مربوط است. "تثبیت" به معناى "تصدیق و یقین" است؛ یعنی با چنین حالتى انفاق مىکنند. بعضى دیگر گفتهاند: "تثبیت"، که به معناى استوار کردن است، در اینجا به معناى داشتن بصیرت آمده است و معناى جمله چنین میشود که مال خود را بابصیرت انفاق مىکنند. بعضى دیگر گفتهاند: منظور این است که تأمل و دقت مىکنند، اگر دیدند نیتشان خالص براى خدا است، انفاق مىکنند و اگر دیدند چیزى از ریا هم با نیت برای خدا در دلشان آمیخته شده و خلاصه، هم خدا را در نظر دارد و هم ریا را، از انفاق خوددارى مىکنند. (طباطبایی، 1374: 2، 600) پس بر اساس مباحث یادشده، آیه شریف چنین معنا میشود: «کسانى که اموالشان را از جهت طلب خشنودى خداوند و با یقین و بصیرت و براى تحکیم ایمانشان انفاق مىکنند، ...» در این آیه شریف نیز هر دو مترجم محترم معنای فعل مضمّن را به کار نبستهاند.
نتیجهگیری
۱ـ تضمین در لغت متعهد شدن و در برگیری است و در اصطلاح افاده دو معنا از یک لفظ میباشد که فایده آن دامنهبخشی و توسع در معنا است.
۲ـ تضمین نحوی شامل سه نوع مختلف از جمله تضمین در اسم، تضمین در فعل و تضمین در حرف میباشد که قرآن کریم در بیان و تعابیر خود از هر سه نوع تضمین نحوی استفاده نموده است.
۳ـ ﺑﻴﺸﺘﺮین ﻣﻮارد ﺗﻀﻤﻴﻦ در ﺧﺼﻮص ﻓﻌﻞ اﺳﺖ. تضمین افعال، در جایی است که فعلی متضمن معنای فعل دیگری باشد؛ یعنی معنای دو فعل در آن باشد.
۴ـ با بررسی انجامیافته در افعال سوره مبارک بقره مشخص گردید که هجده فعل از افعال سوره مذکور دارای معنای متضمن می باشد. با تطبیق افعال دارای تضمین نحوی در ترجمههای مشکینی و مکارم روشن میشود که در هر دو ترجمه، جز در مواردی اندک، از بحث تضمین نحوی غفلت شده است.
۵ـ در ﻣﻴﺎن روشﻫﺎی ﺗﺮﺟﻤﻪ، روش ﻟﻔﻆﺑﻪﻟﻔﻆ، ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺗﻀﻤﻴﻦ نحوی به نظر نمیرسد؛ ﺑﻠﻜﻪ روش ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ و آزاد ﻣﻔﻴﺪ اﺳﺖ. دﻟﻴﻞ اﻳﻦ اﻣﺮ ﺑﻪ اﺧﺘﺼﺎر اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻟﻔﻆ ﺑﻪ ﻟﻔﻆ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺑﺮ ادای ﻣﻌﻨﺎی ﻟﻔﻆ ﻇﺎﻫﺮی آﻳﻪ اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺗﻀﻤﻴﻨﻲ ﻛﻪ در ﭘﺲ اﻳﻦ ﻟﻔﻆ وﺟﻮد دارد، ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﻲﺷﻮد. ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺗﻔﺴﻴﺮی ﻧﻴﺰ ﺑﺎ اﻳﻨﻜﻪ اﻳﻦ ﻧﻘﺺ را در ﻗﺎﻟﺐ ﻋﺒﺎرات داﺧﻞ ﭘﺮاﻧﺘﺰ ﺗﺎ ﺣﺪی ﺟﺒﺮان ﻣﻲﻛﻨﺪ، اﻣﺎ دﻟﻴﻠﻲ ﺑﺮ اینکه ﻋﺒﺎرت داﺧﻞ ﭘﺮاﻧﺘﺰ ﻧﺎﻇﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺗﻀﻤﻴﻨﻲ اﺳﺖ، وﺟﻮد ﻧﺪارد و اﺻﻮﻻً ﻗﺮار دادن ﻣﻌﻨﺎی ﺗﻀﻤﻴﻨﻲ در ﭘﺮاﻧﺘﺰ، ﺻﺤﻴﺢ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﻲرﺳﺪ.